بیانیه های یک کروکودیل خوشحال

  • ۰
  • ۰

بله، هنوز زنده ام

خوبم

احتمالا بعد یه بار کرونا و دو دوز واکسن دوباره کرونا گرفته ام.

دوباره شنل سوپرمنم رو از تو کمد برداشته ام و خاکش رو تکوندم و تنم کردمش.

صبح ظهر شب سه لیوان عسل آبلیمو میسازم و به سلامتی میزنیم و نوبتی اکسیژن چک میکنیم.

 

کار پیدا کرده ام. هنوز گاو ها رئیسن. در واقع فهمیدم برای رئیس بودن لازمه که گاو بشی. به دسته ی کوچیکی از آدم ها ریاست میکنم و مچ خودمو هر بار در حالی میگیرم که گاو شدم.

با شعار همه زندگی ها ارزشمندن و تلاش ما بالاتر از حد تصوره! وارد صنعت شدم که مرز های علم رو بشکافم و شخصا دارو ی درمان همه چیز رو کشف کنم! هر یه قدم که جلوتر میرم بیشتر میفهمم همه چیز صنعته و کثافت پول به همه چی میچربه، حتی جون آدم ها! 

 

در دوره ی ریکاوری به سر میبرم. تو سالهای اخیر بخش اعظمی از زندگیمو در حال ریکاوری بودن البته. فرمول اصلی دوره ی ریکاوری عموما "به خودت حس ارزشمند بودن بده" اس برا من، و با زدن لاک قرمز شروع میشه. این روزها ولی به لطف کرونا و ناپروکسن همش خوابم.‌

  • کروکدیل بانو
  • ۲
  • ۰

من بهت افتخار میکنم

به خاطر تمام اتفاقاتی که تو زندگیت تحمل کردی

تمام رنج هایی که کشیدی

و نا امید نشدی

و هنوز ادامه میدی

  • کروکدیل بانو
  • ۱
  • ۰

یه کلیشه ی آبکی هست که میگه درسته پول خوشبختی نمیاره، ولی گریه کردن تو مرسدس بنز خیلی راحتتر از گریه کردن رو دوچرخه اس.

 

من دیشب، تو یه بی ام و گریه کردم. و به عنوان یه گریه کن حرفه ای-همه وقت، همه جا- باید بگم گریه کردن رو شونه ی کسی که دلت قرصه بهش، هزاربار راحت تر و لذت بخش تر از گریه کردن با سر چسبیده شیشه ی سرد یه ماشین چند میلیاردیه.

الیته احتمالا این که ماشین اسنپ بود هم خیلی بی تاثیر نیست :)))

  • کروکدیل بانو
  • ۰
  • ۰

بچه جان، من پیشاپیش ازت معذرت می خوام که تو مملکتی که توش زن بودن جرمه به وجود داشتنت فکر می کنم. پیشاپیش از معذرت میخوام اگه ph لوله ی فالوپ من طوری بود که تو دختر به دنیا بیای. ولی دختر جان، اگه اومدی، لطفا تو به بچه داشتن فکر نکن. بیا و تو تموم کن این زنجیره ی حماقت رو... چون میدونی که، سر و ته  همچین فاجعه ای با یه معذت خواهی دو خطی زیر خاکی هم نمیاد. 

 

* من قوق لیسانسه شدم. درسته که الان پوست ندارم ولی تو صف وایسید برای ماچ کردن کله ام ^_^

 

*اگه از اینجا کوچ کنم، میاید با من؟ 

  • کروکدیل بانو
  • ۰
  • ۰

صد و هفتاد و هفت

یه وقت هایی هم هست، نه اینکه ناراحت باشم، نه اینکه افسرده و غرغرو و بی حوصله باشم، فقط دلم میخواد بخوابم و وقتی بیدار میشم ده سال بعد باشه...

دلم میخواد زندگیم به یه جای استیبلی که باید برسه

 

همین الان این پست رو تو وبلاگ قیلیم پیدا کردم. تاریخش مال 20 تیر سال 94 عه... پنج سال از اون ده سال گذشته و اوضاع زندگی فقط متزلزل تر شده :)

 

 

- من هنوز دفاع نکردم

  • کروکدیل بانو
  • ۱
  • ۱

آخرین...

اینجا برای من کنج دنج بوده، هست...من اینجا رفیق پیدا کردم، خوشحالیکردم، از غصه هام غر زدم، از ترس هام نوشتم، بغض ها و قهقهه هامو کلمه کردم و ریختم تو این صفحه...در حال حاضر ولی، میخوام دست بکشم ازش...چون جایی که کار میکنم قلعه ی حیواناته با این فرق که گاو ها رییسن، چون شب ها ساعت ده میرسم خونه، چون میخوام ساعت ده تا دوازده رو کنار خونواده ام باشم...

حال دلتون خوش :)

خداحافظ

  • کروکدیل بانو